نه دست هایت توى جیبم است،نه سرت روى سینه ام در این گرانى! شب هایى که باران تمامِ ستاره ها را از آسمان شسته است... نمى شود دِل به آسمان زد و براى آرزوهایت شهاب چید! کمى برایم آغوش قرض مى دهى!؟ مى خواهم ناز ات را بخرم...! اما دل و جیب ام عجیب خالى ست...!
برچسب:,
|
این روزها از ” سنگ شدنم” حرف می زننـــد… !! سنگی که برای تو از هـــر خاکی خاکی تر بود...!
برچسب:,
|
همیشه وقت خداحافظی،حسودیم می شدبه خدا...! که تو را به او سپردم
برچسب:,
|
آن ها در بیداریشان به من می گویند"تو و دنیایی که در آن زندگی می کنی چیزی نیستید جز دانه شنی که بر ساحل دریایی بی کرانه افتاده اید.و من در رویایم به آن ها می گویم:"من آن دریای بی کرانه هستم.و همه ی جهان چیزی نیست جز دانه ای شن بر ساحل من."
SEDRIK.1992@yahoo.com