سدریک

ابرشبانه عاشق آسمان بی ستاره است


رویاهایم...

                

 


رویاهایم رنگشان سبز بود
 
    مثل همه ی سبز رنگ هایی که دوست دارم
     
تو که رفتی...

نمیدانم چه شد

که خاکستری شد

همه شب رنگ سبز می پاشم به رویاهایم

صبح همه را خاکستری می بینم

برچسب:,

|
 
نگاه...

نگاه تو
          
انعکاس صامت گرفتگی صدای یک فریاد است... 

به من نگاه کن!
                   
بگذار من در سکوت صدای نگاه تو

                         تراژدی مرگ همه ی فریاد ها را تجربه کنم!!! 

 

برچسب:,

|
 
آه کودکی...

این روزها وقتی به آیینه شفاف گذشته نگاهی میکنم میبینم روزهای خوش گذشته در شور شوق بودن،لحظه های ناب خنده های اصیل،نگاههای محبت آمیز کودکی،و شاید دعوایی از سر شیطنتهای بچگی،دیگر نیستند.چرا که ما بزرگ شده ایم ولی نه آنقدر که باید،و دیگر کودک نیستیم نه آنطور که شاید از تک تک ثانیه هایی که میگذرند و مرا از لحظه های ناب کودکی صادقانه ام جدا میسازند دلخونم.من کودکی را در مدرسه ای به جای گذاشته ام که کودکانش بی آلایش محبت میکردند،در پشت حیاط  زیر درخت مجنون وکنار جوی آبی پیش دوستان کوچکی که از هر میراثی گران بها تر بودن،در پس بازی هایی که با شوق بودن انجام میگرفت،خنده هایی که از ته دل بود و بس طولانی،و گریستن هایی که شاید برای شکستن نوک مدادرنگی بود اما اندک.چه زیبا در پس کودکی مان بخشیدن را بلد بودیم،دوست داشتن را بی آنکه چشم به چیزی حتی اندک داشته باشیم هدیه میدادیم.
همدیگر را برای هم و با هم دوست میداشتیم...

برچسب:,

|
 
نمی توانم...

من نميتوانم به دروغ بگريم اما به جاي آن

تا دلم بخواهد به دروغ مي خندم!

و بيشتراز آنكه گله و شكايت كنم

در تنهايي خود به آرامي مي شكنم

و بيشتر از آنچه معناي زندگي را فهميده باشم زندگي كرده ام

و بيشتر از آنچه زندگي كرده باشم

مردگي چشيده ام !

خنده هاي دروغين راترجيح داده ام به گريه هاي ازسر حقارت

فرق است بين اينكه به خنده دروغ بگويي يا اينكه به دروغ بخندي!

وسكوت بلندترين فريادهاست...

برچسب:,

|
 
ادامه خواهد داشت...

  زندگی ادامه دارد، حتی اگر تو نباشی
زندگی با همه ی خوبی ها و بدی هاش بدون تو هم می‌گذرد.
 چون زمان رو نمی‌ توان متوقف کرد
روزهاست،که لحظه ها و روزها با یاد و خاطرات تو می‌گذرند...
این گذر هنگامی که با اراده ی فراموشی همراه می‌شود
کمک می‌کند تا غبار روی یادهای مربوط به تو را بگیرم و به مرور محو شوی...
اگر چه در آرشیو خاطراتم همیشه به عنوان بخشی مهم
ثبت و ضبط خواهی شد...
ماندگار و همیشگی خواهی ماند،تداوم خواهی داشت...
اما یادت دیگر لحظه ای و به مانند نفس نخواهد بود...
نخواهد بود، چون نمی خواهم...

برچسب:,

|
 
همه...

عشق ها مي ميرند. قلبها مي پوسند. احساس ها له مي شوند و غرور ها

مي شکند. چشمها اشک مي ريزند. دست ها از غم هايي مي نويسند که

دل هر کس را به درد مي آورد و او را به آه کشيدن وا مي دارد.دستها به

سوي آسمان نيلي دراز ميشود و کسي را مي خوانند که اميد دهنده ي نا

اميدان است. اينجا هر کس به دنبال خويش است. اين جا هر دلي به دنبال

عشقي است و عشق ها مي ميرند و سنگ ها به سوي شيشه ها نشانه

گرفته مي شوند وتيرها به سوي آهوان وحشي .

 و اين غزل ها هستند که با فريادی کشنده برجا می ماند!

برچسب:,

|
 
آرزو...

آرزو کردن را از کودکی آموختیم. جلوی در مغازه به پهنای صورتمان اشک می‌ریختیم و آرزو می‌کردیم که ‌ای‌کاش پدر و مادرمان این اسباب‌بازی را برایمان بخرند. وقتی کوچک بودیم بسیار آرزو می‌کردیم و زودتر از آنچه فکر کنیم از خیرش می‌گذشتیم و سراغ آرزوی دیگری می‌رفتیم.در کودکی می‌دانستیم که راه دستیابی به آرزوهای کوچک مان، گریه کردن است حال آنکه اکنون نمی‌دانیم از کدام راه برویم تا به آرزوهایمان برسیم...

برچسب:,

|
 
پناه گاه...

می خواستم از مرز عشق عبور کنم و پا به
سرزمین دلت بگذارم.
از من پاسپورت خواستند.
قلب پاره پاره ام را نشان دادم و از مرز عبور کردم.
ولی خیلی دیر فهمیدم که سرزمین دلت پر از
پناهندگانی است که تو به همه ی آنها اقامت داده ای.

برچسب:,

|
 
نیا باران...


خوب می دانم که اینجا جمعه بازار است
و دیدم عشق را در بسته های زرد و کوچک
نسیه می دادند.
در اینجا قدر نشناسند مردم,
شعرحافظ را به فال کولیان اندازه می گیرند.
نیا باران زمین جای قشنگی نیست...

برچسب:,

|
 
درد...


به ما دروغ می گفتند:
دردها را بزرگ که شوید فراموش می کنید.
درستش این است:
زندگی، آنقدر درد دارد که از درد نو، درد کهنه فراموش می شود

برچسب:,

|
 
چیستی ای زندگی...

زندگی،انسانهارا دوست ندارد

زندگی، آنقدر بی رحم است که در خلوت انسانها هم  دخالت می کند

زندگی بی احساس است

زندگی، گاه انسانها را به بازی می گیرد

وگاهی انسانها، زندگی را به بازی میگرند

زندگی گاهی سخت  گاهی آسان است

زندگی ،همانند جاده ای است

گاهی دراین جاده پستی بلندی آن قدر زیاد است که خسته می شویم

وگاهی آن قدر صاف ویک دست است که

نمی دانیم با چه سرعتی در حرکت هستیم 

 

برچسب:,

|
 
کاش بزرگ نمی...

چشمهایت را ببند.
به دوران کودکیت برگرد
بچه که بودی از زندگی چه می دانستی ؟؟
نگاهت معصوم بود و خنده های کودکانه ات از ته دل .
بزرگترین دلخوشی ها داشتن اسباب بازی دوستت ، پوشیدن کفش بزرگتر ها و حتی خوردن یک تکه کوچک شکلات بود.
بچه که بودی حسادت ، کینه و نفرت در قلب کوچکت جایی نداشت ، دوست داشتنت پاک و بی ریا بود و بخشیدنت با رضایت ، چاره ی ناراحتیت لحظه ای گریستن بود و بس ، و این پایان تمام کدورتها می شد و می خندیدی و در دنیای خودت غرق می شدی !!

چه شد ؟
بزرگ شدی ؟؟
نگاه معصومت سردرگم شد و خنده هایت از سر اجبار
اگر حسود نشدی ، اگر کینه به دل نگرفتی و اگر متنفر نیستی!!!
یاد گرفتی که ببینی و تجربه کنی و مغموم شوی .
می بخشی در حالی که رنجیده ای !!
با تمام وجود گریه می کنی اما از ته دل نمی خندی!!
برگرد ...
باز هم کودکی باش سبکبار
روحت را آزاد کن
به خودت کمک کن تا از سردرگمی ها رها شوی،
تا بتوانی دوباره نفسی بکشی،
بخواه که تنها خودت باشی،
می توانی ، تنها اگر بخواهی..!
باز هم زندگی کن.
در انتظار لبخند گرم کودکانه ات
می توان بود...؟
                      
                           کاش هرگز بزرگ نمی شدیم

 

برچسب:,

|
 
کاش می گفتم...

چشمانش پر از اشک بود به من نگاه کردو گفت مرا دوست داری؟
به چشمانش خیره شدم، قطره های اشک را از چشمانش زدودم
و خداحافظی کردم...
روزی دیگر که او را دیدم، آنقدر خوشحال شد که خود را در آغوش من انداخت
و سرش را روی سینه ام گذاشت و گفت
اگر مرا دوست داری امروز بگو….!
ماه ها گذشت و در بستر بیماری افتاده بود، به دیدارش رفتم
و کنارش نشستم و او را نگاه کردم و گفت بگو دوستم داری…!
می ترسم دیگر هیچگاه این کلمه را از دهانت نشنوم
ولی هیچ حرفی نزدم به غیر از خداحافظی…!!
وقتی بار دیگر به سراغش رفتم روی صورتش پارچه سفیدی بود
وحشت زده و حیران پارچه را کنار زدم
تازه فهمیدم چقدر دوستش داشتم…
امروز روز مرگ من است، مرگ احساسم، مرگ عاطفه هایم
امروز او می رود و مرا با یک دنیا غم بر جا می گذارد
او می رود بی آنکه بداند به حد پرستش
دووووووسستش…


برچسب:,

|
 
خدایا سلام...

چه لحظه هایی که در زندگی تو را گم کردم اما تو همیشه کنارم بودی
چه دقیقه ها که حضورت را فراموش کردم اما تو فراموشم نکردی
چه ساعت هایی که غرق در شادی و غرور،
تو رو که پشت همه موفقیت هام قایم شده بودی از یاد بردم
اما تو همیشه به یادم بودی
چه روزهایی که سرمو تو لاکم کردم و توی غصه هایی که فکر میکردم تو برای تلافی کارهای بدم برام فرستادی دست و پا زدم ، اما تو همیشه کاری کردی که به صلاح من بود

خدایا!
وقتی خسته از همه جا و همه کس ناامیدانه به تو پناه آوردم تو پناهم دادی
وقتی از آدم های دور و برم دلم گرفت و دنیا غم هاش رو بهم ارزونی کرد تو به قلبم آرامش دادی
خدایا!
تو با حضورت به خنده هام هدف دادی ، به گریه هام دلیل دادی ، به زندگیم ، به نفس کشیدنم رنگ دادی
وقتی قلبم تپید...
تو همه عظمت و بزرگیت رو تو قلب کوچک و خسته ام جا دادی
وقتی دوستام درددلاشون را برام گفتن و من خالصانه رو به درگاهت براشون دعا کردم فهمیدم که غم و غصه های دیگرون،بارش سنگین تر از از غصه های خودمه.اون وقت تو وجودم شیرینیه به یاد دیگران بودن رو چشیدم
وقتی بهم بخشیدی و ازم گرفتی فهمیدم این معادله زندگیه نه غصه خوردن واسه نداشته هاشفنه شاد بودن واسه داشته هاش
و وقتی به ازای نداشته ها بهم چیز های دیگه ای دادی اونوقت به بزرگی و مهربونیت بیشتر پی بردم و فهمیدم بیشتر از اون چه که هستی باید مهربون باشی



خدا جونم خیلی دوست دارم
خیلی زیاد و به خاطر همه چیز ممنون
خدایا به خاطر سه چیز سپاسگذارم
دادن هایت ندادن هایت گرفتن هایت
دادن هایت را نعمت 
ندادن هایت را رحمت
گرفتن هایت را حکمت.

برچسب:,

|
 
حرکت...

نمی دانم به عقب می روم یا به جلو

فقط می دانم که می روم، و این نشان زندگیست...

شاید که بازگردم به دوران پاکی و سادگی

دورانی که تصورم از عشق و دوست داشتن و تصورم از زندگی

یک تصور روشن و زیبا از یک تصویر افسانه ای بود

نه یک هرج و مرج ناشی از هر کجا وزیدگی . . .

شاید که دست یابم به همه ی آنچه که در این چند سال از دست داده ام 

شاید که این دورخیزی ست برای پریدن به جلو،پریدنی دیوانه وار...

نمی دانم به عقب می روم یا به جلو

فقط می دانم که می روم و این رفتن است که اصل ماجراست...

برچسب:,

|
 


آن ها در بیداریشان به من می گویند"تو و دنیایی که در آن زندگی می کنی چیزی نیستید جز دانه شنی که بر ساحل دریایی بی کرانه افتاده اید.و من در رویایم به آن ها می گویم:"من آن دریای بی کرانه هستم.و همه ی جهان چیزی نیست جز دانه ای شن بر ساحل من."
SEDRIK.1992@yahoo.com

نیایش
سنگ صبور
کوچه ی خاطرات
تفکرات روزانه
سیاه مشق

 

SEDRIK

 

 

 

 

 

RSS 2.0

فال حافظ

قالب های نازترین

جوک و اس ام اس

جدید ترین سایت عکس

زیباترین سایت ایرانی

نازترین عکسهای ایرانی

بهترین سرویس وبلاگ دهی


<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 3
بازدید دیروز : 6
بازدید هفته : 3
بازدید ماه : 160
بازدید کل : 7901
تعداد مطالب : 297
تعداد نظرات : 3
تعداد آنلاین : 1




كد ماوس