سدریک

ابرشبانه عاشق آسمان بی ستاره است


ناخدای غرورم

لنگ لنگان سوی کشتی فرسوده خویش باز می یابد

نهنگ سفید زیر پای لنگ ناخدای من زوزه کشید...!

کشتی من غرق رویا گشت

سفری نو با قایق سرنوشت،آغاز باید

جزیره را از نو خواهم ساخت

ناخدا را ملوان احساس،نیازی نیست

بی پرده بگویم 

جزیره را بي تو پناهی نیست

"سدریک"

برچسب:,

|
 


فلاکت روزگارم زمانی جلوه گر شد

که کودکی خردسال من نتوانست طوطی و بقال را از بر شود

انقراض طوطی بدست من رخ نمی داد

اگر جمعه به مکتب رفته بودم...

"سدریک"

برچسب:,

|
 

جلوس شاهین بر تخت زمین محال است

صخره ای بلند و محکم باید بود

بر منتهای خلوص و تمنا...!

"سدریک"

برچسب:,

|
 

مشق های شنبه را نمی نویسم

نمی خواهم خنده های تصنعیش را روی شب زنده داری مدادم نظاره گر باشم

فلک به از این خفت و خواریست

که سر تعظیم بروی ترک،آغشته به خون آسمان فرود آورد

بیرون خواهم رفت از این حصار

حصاری که به قیمت خون فلک پابرجاست

"سدریک"

برچسب:,

|
 

عاقبت کورنگی چشم هایم کار دستم داد!

زمانی که آسمان را ابری می پنداشتم...!

دیر زمانیست که در انتظار طلوع رنگ ها بی رنگم

بوم روح من زیر تیغ نقاش،طلوع را نظاره گر بود

در نبودت چه بی رنگ است طلوع خورشید احساس من...!!!

"سدریک"

برچسب:,

|
 


چمن زار آرزوی پاییز بود برای بلوغ اسب جوان...!

سرمای زمستان نتوانست خویشاوندی گرگ و اسب سیاه را با طلوع نیلوفر آبی پیوند دهد

چمن زار،مکانی برای چرای گرگ سفید بر قامت اسب اصیل شد

بلوغ گرگ جوان،آرزوی پاییز شد برای چمن زار!!

"سدریک"

 

برچسب:,

|
 

پاییز دل انگیز نیز قصد سفر دارد!!!

هیچ کس قدر سخاوت رنگ های بی نظیرش را ندانست

شاید زمستان نبودش را قدر بداند

آری...!!!

فقط روي سپید زمستان است که مرا در برابر دیدگان پاییز رو سفید نگه می دارد

"سدریک" 

برچسب:,

|
 

گاهی سکوت را ترجیح می دهم

تا اینکه افکار مزاحم خود را با خون آبی خودکار بر زمین سفید دفترم بریزم

خودکار نیز مرا به سکوت فرا می خواند!!!

"سدریک"

برچسب:,

|
 

باران مرا می خواند!!!

در این شهر تنهایی...

همراهی مرا می خواهد تا مرثیه ای نو از وسعت عشق بخواند

"سدریک"

برچسب:,

|
 

زمانی که فدایت شوم،کلمه ای عام می شوم

آن روز،روز مرگ دوست داشتن است

وقتی فرهاد فدای شیرین گشت

هیچ گاه فکر بازگشت را نمی کرد

"سدریک"

برچسب:,

|
 

نوازش قطرات باران بروی تن سرد و خشک آسفالت خیابان دیدنیست

بارانی که بی منت می بارد و خیابانی که لیاقت نوازش را ندارد

دیگر نباید بارید...!!

دیگر نباید بارید بر تن خیابان هایی که نوازش هایت را  در گورستان فاضلاب دفن می کنند

"سدریک"

 

برچسب:,

|
 

 

دلم هوای کودکی را تنگ کرده!!!

دیگر به ندرت تصویری از خیال های کودکیم از ذهن پر تلاطمم می گذرد

که بگوید:

یادم تو را فراموش

"سدریک"

برچسب:,

|
 


آن ها در بیداریشان به من می گویند"تو و دنیایی که در آن زندگی می کنی چیزی نیستید جز دانه شنی که بر ساحل دریایی بی کرانه افتاده اید.و من در رویایم به آن ها می گویم:"من آن دریای بی کرانه هستم.و همه ی جهان چیزی نیست جز دانه ای شن بر ساحل من."
SEDRIK.1992@yahoo.com

نیایش
سنگ صبور
کوچه ی خاطرات
تفکرات روزانه
سیاه مشق

 

SEDRIK

 

 

 

 

 

RSS 2.0

فال حافظ

قالب های نازترین

جوک و اس ام اس

جدید ترین سایت عکس

زیباترین سایت ایرانی

نازترین عکسهای ایرانی

بهترین سرویس وبلاگ دهی


<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 2
بازدید دیروز : 6
بازدید هفته : 2
بازدید ماه : 159
بازدید کل : 7900
تعداد مطالب : 297
تعداد نظرات : 3
تعداد آنلاین : 1




كد ماوس