عشق ها مي ميرند. قلبها مي پوسند. احساس ها له مي شوند و غرور ها
مي شکند. چشمها اشک مي ريزند. دست ها از غم هايي مي نويسند که
دل هر کس را به درد مي آورد و او را به آه کشيدن وا مي دارد.دستها به
سوي آسمان نيلي دراز ميشود و کسي را مي خوانند که اميد دهنده ي نا
اميدان است. اينجا هر کس به دنبال خويش است. اين جا هر دلي به دنبال
عشقي است و عشق ها مي ميرند و سنگ ها به سوي شيشه ها نشانه
گرفته مي شوند وتيرها به سوي آهوان وحشي .
و اين غزل ها هستند که با فريادی کشنده برجا می ماند!
نظرات شما عزیزان:
|