زخمهایم را مینگرند ،نگاهم را به تمسخر میگیرند،خنده هایشان روحم را میازارد وحرفهایشان قلبم را،آنانکه که بوق وکرنایشان مرا بی نصیب از آواز خوش شادی میسازد،آیا....؟
نظرات شما عزیزان:
برچسب:,
|
آن ها در بیداریشان به من می گویند"تو و دنیایی که در آن زندگی می کنی چیزی نیستید جز دانه شنی که بر ساحل دریایی بی کرانه افتاده اید.و من در رویایم به آن ها می گویم:"من آن دریای بی کرانه هستم.و همه ی جهان چیزی نیست جز دانه ای شن بر ساحل من."
SEDRIK.1992@yahoo.com